درس شانزدهم: پاراگرافنویسی
پاراگراف نویسی[1]
پاراگراف چیست؟
یک پاراگراف مجموعهای از چند جمله است که یک مفهوم اصلی را شرح میدهند. به طور معمول این مفهوم اصلی در «جملهی موضوع» بیان میشود که اغلب نخستین جملهی پاراگراف است و اندکی با تورفتگی نوشته میشود. دیگر جملههای پاراگراف، باید به شرح و گسترش جملهی موضوع کمک کنند و به آنها «جملههای پشتیبان» میگویند. برخی پاراگرافها، یک «جملهی نتیجهگیری» هم دارند که نظر اصلی پاراگراف را خلاصه میکند یا نکتهی مهمی را دربارهی آن یادآور میشود. این جمله به طور معمول در پایان پاراگراف میآید. نویسنده در نوشتن همهی این جملهها باید مفهوم واحدی را با نظم منطقی بیان کند و شرح دهد.
به عنوان مثال، به پاراگراف زیر دقت کنید:
زبان علمی بسیار دقیق و روشن است و بیان نادرست واژههای علمی میتواند به سردرگمی دانشآموزان منجر شود. برای مثال، فرضیه در بیشتر کلاسهای علوم به صورت حدس علمی تعریف میشود، حال آن که پیشگویی نیز نوعی حدس علمی است. پیشگویی، حدس علمی دربارهی نتیجهی یک آزمایش خاص است و فرضیه، حدس علمی دربارهی علت رخ دادن آن نتیجه است. ما آموزگاران باید این مفهومها را درست به دانشآموزان منتقل کنیم تا بتوانند پژوهشهای خود را به صورت علمیتری انجام دهند.
موضوع این پاراگراف، مشکل بیان نادرست واژههای علمی در کلاس درس است که در جملهی نخست پاراگراف(جملهی موضوع) مطرح شده است. سپس این موضوع در دو جمله(جملههای پشتیبان) و با آوردن مثال، شرح داده شده است. در پایان نیز پاراگراف با «جملهی نتیجهگیری» به پایان رسیده که اهمیت به کارگیری درست این واژهها را یادآوری میکند.
نمونهی دیگر:
در جامعهی صنعتی و بسیار پیچیدهی امروزی بیشتر چیزهایی که در زندگی با آنها سر و کار داریم ساختهی دست انسان است. ما با انواع ماشینها کار میکنیم و با دو چرخه، ماشین سواری، اتوبوس یا قطار رفت و آمد میکنیم. اوقات فراغت خود را با وسایلی مانند رادیو، تلویزیون، ضبط صوت و مانند آنها میگذرانیم که همه به دست انسان ساخته شدهاند. حتی غذایی که میخوریم طی فرآیندهایی تهیه میشود که کم و بیش وسایل ماشینی در آنها دخالت دارند. میدانیم که همهی این چیزهای به نسبت تازه، که هر یک به نحوی در زندگی اجتماعی ما دخالت دارند، دستاورد علم و فناوری ماست.
موضوع این پاراگراف، ساختههای دست بشر است که نمونههای آن در جملههای پشتیبان آمده است. نویسنده در جملهی نتیجهگیری همین موضوع را به شیوهی دیگری بازگو کرده و یادآور شده است که چیزهای نام برده شده، همگی دستاورد علم و فناوری آدمی است.
اجزاء پاراگراف استاندارد
پاراگراف استاندارد چهار بخش اصلی دارد:
- جملهی موضوع:
سخن اصلی پاراگراف و مرکز توجه آن را بیان میکند.
- جملههای پشتیبان:
با عرضهی اطلاعات بیشتر و یا آوردن نمونههایی، جملهی موضوع را شرح و گسترش میدهند.
- جملهی نتیجه:
مشخص میکند که پاراگراف به پایان رسیده و نکتهی مهمی را یادآور میشود که خواننده باید به خاطر داشته باشد.
- جمله ی رابط:
برای جلوگیری از پراکندگی ذهنی خواننده و ایجاد انگیزه وی برای ادامه مطالب، در انتهای پاراگرف جمله ای نوشته می شود که در عین ارتباط با پاراگراف جاری، نقش انتقال دهنده ذهنی را ایفا می کند.
اگر به ساختاری که توضیح داده شد، اندکی با دقت بیشتر نگاه کنیم، پیمیبریم که یک پاراگراف نیز به یک مقالهی کوتاه میماند. جملهی موضوع را میتوان در حکم مقدمهی مقاله دانست که مشخص میکند نویسنده پیرامون چه موضوعی نوشته است. جملههای پشتیبان در حکم پیکرهی مقاله و جملهی نتیجه مانند نتیجهگیری مقاله است. بنابراین، یک پاراگراف، یک «مقالهی چند خطی» است و اگر همهی این «مقالههای کوچک» به درستی نوشته شوند، آنگاه نوشتهی نهایی نیز مقالهی درستی خواهد بود. از این رو، در ادامه راهنماییهایی برای نگارش پاراگرافهای سازمانیافته میآید.
ویژگیهای جملهی موضوع
جملهی موضوع مهمترین جملهی پاراگراف است. این جمله به طور خلاصه میگوید که در آن پاراگراف پیرامون چه موضوعی بحث میشود. از این رو، جملهی موضوع راهنمای خوبی برای نویسنده و خواننده است. نویسنده درمییابد که چه اطلاعاتی را باید در جملههای پیرو بگنجاند و چه اطلاعاتی را نباید مطرح کند. خواننده نیز میداند که موضوع پاراگراف چیست و خودش را برای درک بهتر آن، آماده میکند.
پنج نکتهی مهم را دربارهی جملهی موضوع به یاد داشته باشیم:
- کامل و کوتاه است.
وسعت زبان هر قوم و قدرت عبارت پردازی آن، نمودار غنای فرهنگ و عمق اندیشهی آن مردم است. هر قدر فرهنگی پرمایه تر و ملتی از تفکر و اندیشهورزی بهرهمندتر باشد ناگزیر به زبانی پهناور نیازمندتر است تا بتواند آنچه را در ذهن دارد و نیز عوالم درونی خویش را بیان کند. بنابراین، اگر گفته شود زبان وسیلهی اندیشیدن است سخنی نابجا نیست. بدیهی است کسی که زبانش پریشان و نابسامان باشد، فکرش نیز پریشیده و نااستوار خواهد بود و برعکس.
- نه زیاد کلی و نه زیاد خاص است.
در مثال های زیر با ذکر مثال هایی، کلی، خاص یا مناسب بودن جمله موضوع نشان داده شده است.
- فراگیری زبان انگلیسی بسیار سخت است. (بسیار کلی است)
- یکی از دشواریهای فراگیری زبان انگلیسی به خاطرسپردن واژههای بیگانه است. (مناسب است)
- برخی از واژههای انگلیسی ریشهی فارسی یا عربی دارند. (مناسب است)
- واژهی Muskmelon از واژهی musk (برگرفته از واژهی مُشک فارسی) و melon (واژهای یونانی و به معنای میوهی گرد و شبیه سیب) گرفته شده است.(بسیار خاص است و بهتر است به عنوان یکی از جملههای پشتیبان بیاید)
- روشن است و ابهام ندارد.
عبارتهایی مانند «جالب است»، «خوب است» یا «بینظیر است» شاید متن شما را زیبا کنند، اما کیفی و مبهم هستند. در جمله «جمعیت خیلی زیادی از نوسانات بازار بورس متضرر شدند» به جای کلمه خیلی از «درصد» استفاده کنید. «90 درصد از مردم در …»؛ همچنین به جای استفاده از کلمه کیفی و مبهم «اکثریت» در جمله «پیشنهاد نهایی با رأی اکثریت به تصویب رسید»، مفهوم اکثریت را کمّی و روشن بیان کنید: با رأی «51% حضار یا مثلاً 87%»؛ چنانچه در این مثال می بینیم، تفاوت فاحشی در اقبال عمومی حضا داراست. لذا بهتر است زیبایی موضوع مورد نظر خود را به جای این واژهها، با توصیف روشن و دقیق آن، به رخ خواننده بکشید.
- گاهی به صورت پرسشی بیان میشود.
اگر از شما بخواهند به یک فروشگاه زنجیرهای بروید تا مقداری هلوی تازه بخرید، در آن فروشگاه بزرگ چگونه آن را پیدا میکنید؟ شما میدانید که فروشگاه محلهی شما کالاهایش را دستهبندی کرده است. بنابراین، به بخش میوه و سبزی میروید و قفسههای میوهها را پیدا میکنید. آنگاه باید به دنبال قفسهی هلوها باشید. اگر فروشگاهی بخواهد مقداری میوه را کنار حبوبات و مقداری از آنها را کنار گوشتها بگذارد، پیدا کردن هلوها دشوارتر می شود.
- گاهی در جاهای دیگری از پارگراف جای میگیرد.
آلبرت اینشتین، یکی از نابغههای جهان، در نخستین تلاش خود نتوانست از عهدهی آزمون ورودی دانشگاه برآید. ویلیام فاکنر، یکی از نویسندگان برجستهی آمریکا چون نتوانست دورهی زبان انگلیسی را با موفقیت به پایان برساند، از ادامهی تحصیل بازماند. ادیسون، که بزرگترین مخترع همهی دورانها به شمار میآید، از مدرسه فرار کرد. این نمونهها نشان میدهد که موفق نبودن در مدرسه همیشه به معنای موفق نبودن در زندگی نیست.
منابع:
[1] . بر گرفته از کتاب اصول و روش نگارش دانشگاهی؛ سید علی اصغر سلطانی، انتشارات دانشگاه مفید، با تلخیص و توضیح اضافی