بهار انسانیت و طراوت ایام!

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام بر بهار انسانیت و طراوت ایام!

واژه‌های طراوت و بهار برای تمامی انسانها حس مطلوبی ایجاد می‌کند. بهار، سرآغاز دوباره‌ی شکفتن‌هاست. در بهاران، باران، که در لطافت طبعش خلاف نیست، در باغ و شوره‌زار، همسان می‌بارد!؛ شکوفه‌ها، بی‌‌توقع، به همگان بوی خوش هدیه می‌دهند، زندگانی و امید به ارمغان می‌آورند. در بهار، طبیعت چنین است و اما بهار انسان‌ها …

آیا انسان‌ها و روزگاران نیز بهاری دارند؟ بهار انسانیت و طراوت ایام چگونه است؟

پیامبر، رحمت خدا بر عالمیان!

در روزگاری نه چندان دور، آخرین سفیر هدایت و مهربانی خدا، با آوایی بلند «رحمت عالمیان[1]» خوانده شد و بشریت را در سایه ایمان به پروردگار، به صلح و دوستی فراخواند[2]. او نه تنها بر دعوت حجازیان و عرب جاهلی، که بر جهانیان مأموریت یافت؛ فراتر از جغرافیا و دین و مذهب؛ آسمانی و زمینی؛ او آخرین پیغام‌رسان آسمانی بر خلایق بود.

خداوند، واپسین رسولش را پیام‌آور حیات و زندگانی معرفی کرد و همگان را به اطاعتش فراخواند و اطاعت وی را همپای اطاعت از خود،[3] و  ضامن «حیات دنیوی و اخروی» دانست. رسول مهربانی، بین مؤمنان عقد اخوّت و برادری جاری کرد!  اوس و خزرج، دو قبیله‌ بزرگ حجاز که سالیانی دراز در کارزاری کور بودند، در سایه‌سار دعوت وی آرامش و مهربانی را تجربه کردند!

با آمدن او رفتگانِ در مسیر ضلالت، به طریق هدایت بازگشتند و کجی‌ها بر مدار عدالت استقرار یافت و انسانیّت شکفتن آغاز کرد! نظام درستی و درست‌کرداری در جامعه پدیدار شد، صلح و دوستی جای دشمنی و کدورت را گرفت. جنگ و خونریزی جای خود را به مهربانی و الفت داد! و برادری بین طبقات جامعه معنا یافت. و این گونه رحمت واسعه خدا، خلایق را بر حول صداقت گردهم‌ آورد و حیات حقیقی بشریت بر تارک دنیا درخشیدن آغاز کرد.

مرگ زمین و زمینیان!

قرآن به وضوح از مرگ گروهی از امّت محمّد ص پس از وی سخن می‌گوید! بازگشت به جاهلیت، مرگ امّت محمد ص بود. جامعه نوپدید اسلامی آهسته ‌آهسته با پیام حیات‌بخش او مأنوس می‌شدند که با آزمونی بس سُتُرگ مواجه شدند! ادامه مسیر حیات‌بخش او یا بازگشت به عقاید و آداب پیشینیان جاهلی(جاهلیت)؟ استمرار طریق عدل و عدالت‌گستری یا بازگشت به ظلم و طاغی‌گری؟ خداوند در نهیبی بی‌نظیر از مسلمانان می‌پرسد: آیا اگر حبیبم محمّد ص بمیرد یا کشته شود، شما به گذشته خویش (دوران جاهليّت) باز برمى‌گرديد؟! مخاطب این آیات کدام گروه از مسلمانانند؟

بازنده این بازگشت و کشته این کارزار کیست؟ خدا؟، پیامبر؟، یا مردم؟ خداوند به خوبی و بی درنگ بدین پرسش، پاسخ داده است؛ «هركس به گذشته بازگردد، هرگز به خدا ضررى نمى‌رساند»[4]. دیری نپایید که شد، آنچه نمی‌باید! بهار طرب‌انگیز زندگانی، انسان و انسانیّت، به پاییز خزان و زمستان سرد گرایید. با آمدن دنیاطلبی، سلطنت‌گرایی، عشیره‌گرایی، بازگشت به عادات و عقاید جاهلی، علم و عدالت از جامعه رخت بربست و جهالت و ظلم بر آن مستولی شد! سیطره ظلم و ستم، خروج از محور عدل است و نشانه مرگ انسان و انسانیت!

گروهی از مسلمانان بر عهدی که با خدا و پیامبرش ص بسته بودند، وفادار ماندند و چراغ هدایت و راستی را استوار داشتند؛ خداوند همانان را وعده پاداش داده می‌فرماید: «خداوند به‌زودى شاكران [و ثابت قدمان] را پاداش‌خواهد داد.» آنان، شکرگذار نعمت حیات‌بخشی آیین اسلام بودند و پاسدار تلاش‌های شبانه روزی محمّد ص. کوشیدند تا انسانیت بماند، ولو بی رمق و کم‌فروغ!

قرن‌ها بدین روال می‌گذرد. ظلم و طغیان در فراز و فرودی تاریخی جولان می‌دهد. صلح و دوستی، امنیت و صداقت این واژگان مطلوب فطرت بشری، دستاویز نیل عده‌ای به مطامع سیاسی و اجتماعی است و هر بار جهل و جاهلیت، در رنگ و لعابی متفاوت بروز می‌یابد و کماکان ظلم و جهل بر تارک گیتی حکم‌ می‌راند! سال‌ها در پی هم می‌آیند و هر سال در بهاران، طبیعت، لباس نو بر تن می‌کند؛ ولی انسانیت، رخت پیشین خود را وارونه می‌پوشد!

بهار انسانیت!

در بهار، حال طبیعت خوب است، درختان و گیاهان خشکیده جانی دوباره می‌یابند و شاخسار خود را به شکوفه‌های رنگارنگ آذین می‌بندند؛ و اما حال انسان! «یا مقلب‌القلوب و الاحوال، … حوّل حالنا الی احسن الحال» پروردگارا، حال ما را نیز به نیکوترین‌ احوال دگرگون کن! اما چگونه؟

خداوندی که خالق عالمیان است، از روز نخست برای بشر، بهاری پایدار خواسته است؛ ولی نه همچو طبیعت، به جبر! بلکه به اختیار! به شرط آنکه بشر نیز پایی پیش گذارد و قدمی درنهد. او وعده کرده است که دنیای مرده‌ی به ظلم، دوباره زنده شود[5]، دوباره عالم به کانون قسط و داد باز ‌گردد و گرمای حیات بر جسم سرد بشریت جریان ‌یابد. انسانیّت در انتظار عدالت است و عدالت در انتظار حضرت بهار! بهار جان‌ها و خرمی روزگاران![6]

حضرت او، بهار انسان‌هاست و طراوت ایام. و مسیر هدایت و ضلالت فراروی انسان‌ها، باز و انسان بر انتخاب عدل و جور و حیات و ممات مختار! بنا نیست کسی به جبر، در مسیری درآید، مادام که خود نخواهد![7]. ما با اراده و اختیار به سبیل شکران و کفران می‌رویم![8] و روشن است که گزینش هر طریقی، هزینه، فایده و لوازمی دارد و طالب استقامت و پایداری است.

من در کجای جهان ایستاده‌ام؟ در عالم حیات یا ممات؟ کدامین راه را می‌گزینم؟ جهل و ظلم یا علم و روشنایی؟

نیمه شعبان، سالروز میلاد بهار مبارک‌.

اللهم اجعلنا من خیر شیعته و انصاره

 

پی‌نوشت:

[1] . انبیاء، 107: وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمينَ؛ ما تو را جز براى رحمت جهانيان نفرستاديم.

[2] . بقره، 208: یا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبينٌ؛ اى کسانى که ایمان آورده‌اید؛ ‌همگى [در پرتو ایمان] در صلح و آشتى درآیید! و از گام‌هاى شیطان، پیروى نکنید؛ ‌که او دشمن آشکار شماست.

[3] . انفال، 24: يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اسْتَجيبُوا لِلهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْييكُمْ؛ اى كسانى ‌كه ايمان آورده‌ايد! دعوت خدا و پيامبر را اجابت كنيد هنگامى‌كه شما را به‌سوى چيزى مى‌خواند كه شما را حيات مى‌بخشد؛

[4] . آل عمران، 144: وَما مُحَمَّدٌ إِلّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللهَ شَيْئاً وَ سَيَجْزِي اللهُ الشّاكِرينَ؛ محمّد فقط فرستاده‌‌ی خداست؛ و پيش از او، فرستادگان ديگرى نيز بودند؛ آيا اگر او بميرد يا كشته‌ شود، شما به گذشته [و دوران جاهليّت] باز برمى‌گرديد؟! و هركس به گذشته بازگردد، هرگز به خدا ضررى نمى‌رساند؛ و خداوند به‌زودى شاكران [و ثابت قدمان] را پاداش‌خواهد داد.

[5] . حدید، 17: أَنَّ اللهَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ؛ خداوند زمين را بعد از مرگ آن زنده مى كند. ما آيات [خود] را براى شما بيان كرديم، شايد بيانديشيد.

[6] . سید بن طاووس، بلد الامین، بخشی از زیارتنامه حضرت صاحب الزمان عج: السَّلَامُ عَلَى رَبِيعِ الْأَنَامِ وَ نَضْرَةِ الْأَيَّام؛ سلام بر بهار انسان‌ها و خرمی دوران‌ها

[7] . رعد، 11: إِنَّ اللهَ لا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ؛ خداوند سرنوشت هیچ قومى [وملّتى] را تغییر نمى‌دهد مگر آنکه آنان آنچه را در [وجود] خودشان است تغییر دهند.

[8] . انسان، 3: إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً؛ ما راه را به او نشان داديم، خواه شاكر باشد [و پذيرا گردد] يا ناسپاس.

منابع:

علاوه بر قرآن کریم، تفسیر نورالثقلین، الکافی، بحارالانوار، بلدالامین.

2 دیدگاه. ارسال دیدگاه جدید

  • العبد(رمضان جعفری)
    05 اسفند 1402 12:10

    باسلام و احترام
    مطالب بسیار مفید بود ان شاالله سلامت و پیروز باشید و نشر مطالب درست و صحیح همیشه موفق باشید.
    اجرکم عندالله

    پاسخ
  • سلام و ارادت
    موفق و پیروز باشید.

    امید به آینده لازمه راه زندگی هر انسانی با هر اعتقاد و دینی هست .

    و بالاتر از آن داشتن هدف سختی های راه را هموارتر می کند .

    مفید فائده بود
    احسنت و تبارک الله

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید